حکایت همیشگی - حصاری به نام زندگی

حصاری به نام زندگی

دنیا همچون مار است سودن آن نرم و هموار ، و درون آن زهر مرگبار . فریفته نادان دوستى آن پذیرد ، و خردمند دانا از آن دورى گیرد . [نهج البلاغه]

صفحه نخست

پیام رسان

پست الکترونیک

اوقات شرعی

لوگوی وبلاگ

دسته بندی موضوعی یادداشتها

بغض درد تنهایی غصه دلتنگی خدا کمک عشق قصه ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :5
کل بازدید :19398
تعداد کل یاداشته ها : 24
04/1/16
5:11 ص

مشخصات مدیروبلاگ

زمزمه[1]

تنهای تنها

خبر مایه

بایگانی وبلاگ

اس مس[2] تیر 1388[2] مرداد 1388[2] ملکه[2] آبان 1388[8] آبان 88[1] آذر 88[1]

لوگوی دوستان

عناوین یادداشتهای وبلاگ

حصار زندگی زمزمه های دلتنگی جهنم دکتر شریعتی عناوین یادداشتها[24]

حکایت همیشگی

زمزمه

حرف های ما هنوز نا تمام
تا نگاه می کنی
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آن که با خبر شوی
لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود
آی...
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر می شود!

88/8/10::: 2:58 ع

اولین دیدگاه را شما بگذارید

داستان